Advertisement
قواعد ناب در تعبير خواب

اهمیّت بحث رؤیا

اهمیّت بحث رؤیا:

گفتگو از رؤیا، قواعد و أحکام آن دارای اهمیت زیادی است مخصوصاً در این دور و زمان که حق با باطل در آمیخته است، و کسانی از رؤیا و تأویل آن، صحبت می‌کنند که اهل این کار نیستند.

عواملی که من را تشویق کرد تا به این امر مهم بپردازم مختصراً به ترتیب زیر می‌باشند:

  • غلوّ بعضی در تقدیر و احترام رؤیا و بالا بردن منزلت آن به جای که شایستة آن نیست، تا جای که آن را تشریع می‌پنداشتند و بوسیلة آن شرع خدا را نقض می‌کردند و بر اساس خوابی که می‌دیدند حلالی را حرام، و حرامی را حلال می‌کردند، و مدعی می‌شدند که بر بعضی از غیب، علم پیدا کرده‌اند.
  • تحقیر و کوتاهی بعضی نسبت به شأن و منزلت رؤیا که هیچ ارزش و قیمتی برای آن قائل نبودند، و آن را سخن پیرزنان، خرافات و افسانه به حساب می‌آوردند.
  • جهت توضیح و بیان حدّ وسط در مورد رؤیا به نحوی که نه تندروی باشد، و نه کندروی. چون رؤیا همچنانکه وحی و تشریع نیست، بیهوده و دیوانگی نیز نیست، بلکه بعضی از آنها حق، و بعضی باطل می‌باشد.
  • به خاطر ارتباط رؤیا با واقع و زندگی مردم. خیلی‌ها مخصوصاً خانمها از آن بسیار صحبت می‌کنند. عوامل فوق من را واداشت تا به توضیح و بیان رؤیا بپردازم.

ارزش رؤیا و اهمیّت آن در اسلام:

برعکس کسانی که برای خواب هیچ قدر و وزنی قائل نیستند، خداوند متعال برای خواب منزلت عظیم و اهمیت زیادی قرار داده است، که در فواید آتیه‌ی رؤیا، آن را به وضوح می‌بینی.

1- فائده رؤیا هموا کننده راه وحی است:

عائشه ل می‌فرماید: (اول چیزی که وحی رسول الله ص بدان شروع شد رؤیای صادقه بود. پیامبر خدا ص هر خوابی را که می‌دید مثل سپیده‌ی صبح آشکار می‌شد…). و در حدیثی دیگر پیامبر ص می‌فرماید: «الرؤیا جزء من ستٍ وأربعین جزءاً من النبوة»: «خواب جزءی از چهل و شش جزء نبوت است».

و دلیل اینکه رؤیا جزئی از نبوت است، این است که در خواب چیزهای روی می‌دهد که انسان در دنیای واقعی از انجام آنها عاجز و ناتوان است مانند؛ پرواز کردن، زیر و رو شدن أشیاء و آگاهی یافتن از جزئی از علم غیب.

اهل حق اتفاق نظر دارند بر اینکه رؤیای صادقه حق و از جانب خداوند است. کسی آن را انکار نمی‌کند مگر اهل الحاد و جمعی از معتزله[1].

خطّابی گفته است: که در معنای رؤیای صادقه گفته شده است: رؤیای صادقه موافق با نبوت می‌آید، نه اینکه جزء باقی مانده از نبوت است. و برخی گفته‌اند: رؤیای صادقه جزئی از علم نبوت است، چون نبوّت اگرچه به پایان رسیده، اما علم آن همچنان باقی است. خطابی کلام خود را به قول امام مالک به پایان می‌برد که ابن عبدالبرّ آن را نقل کرده و از امام مالک پرسیده است: که آیا هر کس می‌تواند خواب را تعبیر کند؟ در جواب گفته است: آیا می‌شود نبوت را به بازی گرفت، پس گفت: رؤیا جزئی از نبوت است، و نبوّت را نمی‌توان به بازی گرفت؟ خطابی جواب داده که منظور امام مالک این نبوده که رؤیای صادقه نبوّت باقی مانده است، بلکه منظورش این بوده چون رؤیای صادقه از جهت اطلاع بر جزئی از غیب مشابه نبوت است، جایز نیست که بدون علم و آگاهی در مورد آن صحبت شود.

ابن بطال گفته است: اینکه رؤیا جزئی از نبوت است بر شأن و شکوه رؤیا می‌افزاید، ولو اینکه یک جزء از هزار جزء باشد. گفته می‌شود: که لفظ نبوت از لفظ (إنباء) گرفته شده است و (إنباء) در لغت به معنای إعلام و پخش خبر است، پس بر این اساس، معنا چنین می‌شود که رؤیا خبری صادق از جانب خداوند است، همچنانکه نبوّت خبری است صادق از طرف خداوند، که هیچ دروغی در آن روا نیست[2]. پس رؤیا در صدق خبر با نبوّت مشابهت پیدا می‌کند.

ابودرداء س از پیامبر خدا ص در مورد این آیه سؤال کرد که خداوند می‌فرماید:لَهُمُ الْبُشْرَىٰ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ ۚ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (یونس: 64).

«در زندگى دنيا و در آخرت، شاد و مسرورند; وعده‏هاى الهى تخلف ناپذير است! اين است آن رستگارى بزرگ!».

(برای آنان در دنیا و آخرت بشارت (به خوشبختی است).

پیامبر ص فرمود: (ما سألني أحدٌ عنها غیرُک منذ أنزلت، هي الرؤیا الصالحة یراها المسلم أو ترى له): (از روزی که این آیه نازل شده کسی جز تو در مورد آن سؤال نکرده است (منظور از بشری در آیه) رؤیای صالحه‌ای است که یا مسلمان خودش آن را می‌بیند و یا دیگری به او خواب می‌بیند)[3].

فائدة 2 – رؤیا دلیل بر غیب و آخرت است:

کسی که در غیب و احوال آخرت شک دارد و یا دلایل بیشتری بر اثبات آنها می‌خواهد به رؤیا مراجعه کند که دلایل و مثالهای زیادی را می‌یابد.

* احیاناً انسان در واقع شدن عذاب بر روح شک می‌کند. در اتاقی پاک و خنک می‌خوابد، و در خواب برخلاف آنچه هست در درد و رنج می‌افتد، و با پریشان حالی در حالیکه عرق از سر و روی او می‌ریزد بیدار می‌شود، و در این هنگام پی می‌برد که گرما و حرارتی که در خواب بر روح وی واقع شده اثرش به مراتب از برودتی که در دنیای واقعی بر جسمش وارد شده است، بیشتر است. پس فوری باور می‌کند که نه تنها روح عذاب می‌بیند، بلکه رنج حاصل از عذاب روح آسایش و راحتی جسم را تحت الشعاع قرار می‌دهد.

و این، حال و وضع دنیا است. پس حال آخرت چگونه خواهد بود؟

* انسان از احوال آخرت تعجّب می‌کند، چون بخاطر در دسترس نبودن، عقل نمی‌تواند آن را درک کند، اما وقتی برخی از احوالات خواب را ملاحظه کند، تعجبش برطرف می‌شود. او در خوابی که مثلا ده دقیقه طول کشیده است، به کشورهای بسیاری مسافرت می‌کند. می‌بیند. می‌خوابد و کارهای زیادی را انجام می‌دهد که اگر بخواهد در دنیای واقعی آن کارها را انجام دهد، به چندین روز نیاز دارد. پس این کارها چگونه انجام یافته‌اند؟ چگونه برخی از نصوص را در خواب حفظ کرده است، و صحبتهای را که با بعضی از مردم انجام داده با وجود اینکه طولانی است هنوز به یاد دارد؟! آیا این، دلیل نیست بر اینکه احوال آخرت بر قلب بشر خطور نمی‌کند؟

3- فائده و سود عظیمی که از رؤیا حاصل می‌شود:

رؤیای صادقه از جانب خداوند است پس فوائد زیادی را در بردارد. از جمله:

* استواری، قوّت و نیرو بخشیدن خداوند به مؤمنین. بنابراین در حدیث صحیح آمده است: «أنه لا یبقی في آخر الزمان إلاَّ المبشرات، فقالوا: ما هي یا رسول الله، قال: الرؤیا الصالحة یراها المؤمن أو ترى له».

«در آخر زمان چیزی جز مبشرات باقی نمی‌ماند. عرض کردند ای رسول خدا (مبشرات) چیست؟ فرمودند رؤیای …».

و همچنین در حدیث آمده است: «في آخر الزمان لا تکاد رؤیا المؤمن تکذب».

«در آخر زمان رؤیای مؤمن تقریباً دروغ از آب درنمی‌آید».

چون در این زمان که عدة یاوران رو به کاهش می‌رود و عدة دشمنان رو به افزایش، مؤمن نیاز بیشتری به تثبیت و مدد خداوند دارد.

* رؤیای صادقه سرآغاز خیر در امور آخرت است. برخی از مسلمانان همچون فُضیل بن عیاض، مالک بن دینار و جمعی دیگر از قدیم و جدید بوسیله آن به سوی حق هدایت شده‌اند، و در برخی نیز باعث افزایش ایمان و تقوی شده است. همچون اتّفاقی که برای عبدالله بن عمر م حاصل شد بوسیله خواب مشهوری که پیامبر ص آن را تعبیر نمود و فرمود: «نعم الرجل عبدالله لو کان یصلي من اللیل»[4].

«بهترین مرد عبدالله است اگر نماز شب بخواند».

بعد از این، عبدالله در شب نمی‌خوابید مگر مدت کمی.

* رؤیای صادقه سرآغاز خیر در امور دنیا نیز هست. همچون دلالت رؤیا بر روزی، بر علاج و … نمونه در این مورد بی‌شمار است. چه بسیارند بیمارانی که با چشم خود می‌بینند آن فردى كه به او چشم زخم زده، و یا بر رازی دست می‌یابند که با گرفتن اثر آن فرد باعث شفایشان می‌شود[5].

عوامل تکرار شدن رؤیا:

1 ـ اهتمام ورزیدن صاحب خواب به چیزی که در خواب می‌بیند. اگر انسان به چیزی زیاد بها بدهد و در دنیای واقعی به آن مشغول شود بسا به آن خواب می‌بیند و این، ناشی از پریشان قلبی اوست. اگر به امور دینی مشغول باشد چیزی که مناسب آن است به خواب می‌بیند مانند؛ اصحاب رسول خدا که هر روز خوابهایشان را برای پیامبر ص بازگو می‌کردند. اگر به امور دنیوی مشغول باشد مانند: ازدواج، تحصیل و یا تجارت پس او اغلب چیزی را به خواب می‌بیند که با آنها مناسب و سازگار باشد.

2 ـ ناتوانی و عدم امکان دست یافتن بر چیزی: اگر در رسیدن به منظوری تمام درها بر روی انسان بسته شد فتح و گشایشی برای خود یا بدیل آن را به خواب می‌بیند. به همین خاطر است که زندانیها زیاد خواب می‌بینند، همچنانکه این مسأله برای آن دو زندانی که با یوسف ؛ زندانی بودند، اتّفاق افتاد. شاید برای آنها به نوعی باعث آرامش و استواری باشد.

یکی از آنها می‌گوید:

خرجنا من الدنیا ونحن من أهلها فلسنا من الأموات فیها ولا الأحیا
إذا جاءنا السجان یوماً لحاجة عجبنا وقلنا جاء هذا من الدنیا
ونفرح بالرؤیا فجلّ حدیثنا إذا نحن أصبحنا الحدیث عن الرؤیا

«اهل دنیا هستیم در حالیکه از آن خارج شده‌ایم. نه جزء مردگانیم و نه جزء زنده‌ها. اگر روزی زندانبان برای حاجتی پیش ما بیاید تعجب می‌کنیم و می‌گوئیم او از جانب دنیا آمده است. به رؤیاهایمان دل خوشى می‌کنیم و هر گاه شب را به صبح رساندیم اکثر گفتگویمان پیرامون رؤیاهاست.

3 ـ روی حکمت آن را از انسان مخفی نگهداشته است، اما انسان با طبیعت کنجکاوانة خود می‌خواهد بر معرفت آن دست یابد. (برای رسیدن به مقصود اگر فرد کنجکاو) فرد منحرفی می‌باشد به سوی کاهن و فالگیر و … روی می‌آورد، و فراموش می‌کند که خداوند چهل روز نماز کسانی که پیش آنها می‌روند قبول نمی‌کند، و اگر آنها را تصدیق کنند کافر می‌شوند. اما مؤمن، به رؤیا روی می‌آورد. به آن امید که خداوند بوسیله آن نویدی یا پرهیز از شری را به او بنمایاند.

[1]. تفسیر قرطبی، 9/124.

[2]. فتح الباری، 12/363.

[3]. تفسیر قرطبی، 8/358، ترمذی آن را روایت کرده / صحیح ترمذی ألبانی، 1854.

[4]. بخاری، (الجامع الصحیح 1121).

[5]. در آخر کتاب در باب وقایع مثالهای بیشتری را ذکر می‌کنیم.

‫2 دیدگاه ها

  1. pas to naghshet chieh. TO kee hastee? Kasee keh tabeereh khab mikoneh oon chieh? Oon gonah kar nist? Pas oonee keh tabireh khab mikoneh chehel roooz namaz nadareh.

  2. pas to naghshet chieh. TO kee hastee? Kasee keh tabeereh khab mikoneh oon chieh? Oon gonah kar nist? Pas oonee keh tabireh khab mikoneh chehel roooz namaz nadareh.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *