Advertisement
ف

فرشته

فرشته

تأويل ديدن فرشتگان
بدان که خلايق روحاني ونوراني اند پس تأويل فرشته از دو وجه است
يکي پادشاهي بود کامکار با دين وديانت
دومي کسي پرهيزکار لطيف و زاهد وخوش طبع و مطيع و فرمانبردار
بدان که از جمله فرشتگان چهار فرشته اند که نيکو تر وبهتر از همه فرشته هايند
اول جبرئيل
دوم ميکائيل
سوم اسرافيل
چهارم عزرائيل

منوچهر مطيعي تهراني گويد:
ديدن فرشتگان چهارگانه مقرب در خواب خوب است اما بستگي به وضع و موقعيت ظاهري آن ها پيدا مي کند. اگر شاد و بشاش و متبسم باشند خبر از شرف و عزت و بزرگي است. نوشته اند اگر بيماري ملائک مقرب را در خواب ببيند که بشاش و گشاده رو باشند از بيماري شفا مي يابد. وامدار دين خود را مي پردازد و ادا مي کند و محبوس از زندان رهائي حاصل مي نمايد ولي اگر اين فرشتگان عبوس و گرفته و غمين باشند تعبير خلاف آن است که گفته شد. نوشته اند که اگر بيننده خواب ببيند که در عالم رويا با فرشتگان دعوا مي کند به هيچ وجه خوب نيست. معبران نوشته اند ديدن فرشتگان در حالت غم زده و چهره گرفته در خواب خوب نيست بخصوص ديدن ميکائيل و عزرائيل و نشان آن است که مرگ بيننده خواب نزديک است. اگر بيننده خواب ببيند که در خواب با فرشته اي پرواز مي کند بسيار خوب است چون او به نيک نامي و رفاه و نعمت مي رسد. اگر بيننده خواب فرشته اي را در لباس زنانه ببيند يا زني ناشناس و خوب روي را در خواب ببيند و ذهنش بگويد که او فرشته است به دروغ گوئي و نيرنگ دست مي زند. اگر ببينيم فرشته اي با ما هم غذا شده به نعمت فراوان مي رسيم. روي هم رفته ديدن فرشتگان در خواب خوب است.

لوک اويتنهاو مي گويد :
فرشته
ديدن فرشته: ديافت يک خبر خوشحال کننده
که پرواز ميکند : بازخواست شدن
در حال آواز خواندن : مداواي يک بيماري
چندين فرشته : دوياهايتان تحقق خواهد يافت
يک فرشته بودن : افتخاربزرگي نصيب شما خواهد شد
ديدن آن براي يک زن متاهل : بزرگ شدن خانواده
با فرشتگان اقامت کردن : شانس در زندگي ، موفقيت در امور اداري ، يک زندگي خصوصي موفق

يوسف نبي عليه السلام گويد:
هرکه فرشته در خواب بيند دليل حج بود

ابن سيرين گويد :
اگر بيند که با فرشتگان جنگ و نبرد کرد دليل که گناه کار و عاصي بود و مستوجب عذاب حق تعالي بود
اگر بيند که فرشتگان غمناک و متفکر بودند دليل که رنج و محنت بدو رسد
اگر بيند که فرشتگان وي را بشارت دادند دليل که او را فرزند صالح و پسنديده آيد .
اگر بيند که فرشتگان ايستاده بودند و طبقها در دست منتظر آن بودند دليل که از اين جهان شهيد بيرون رود
اگر بيند که فرشته چيزي از او گرفت دليل مال و نعمت او کاهش يابد
اگر بيند فرشتگان در موضعي ايستاده بودند و از ايشان همي ترسيد دليل که در آن موضع جنگ و کارزار افتد
اگر بيند که فرشتگان به حرب مشغولند دليل که بر دشمن ظفر يابد
اگر بيند فرشتگان در رکوع و سجودند دليل که احوال او مستقيم گردد
اگر بيند که فرشتگان بصورت زنانند دليل که بيننده خواب دروغ گويد بر خداي عزوجل
اگر بيند که با فرشتگان مي پريد دليل که عجلش نزديک آمده باشد و از دنيا با توبه بيرون رود و
اگر بيند که از دور به فرشتگان مي نگريست و نزديک آنها نتوانست برود دليل که او معصيت کار باشد .
اگر بيند که با فرشتگان بانگ و فرياد همي داشت دليل که خانه و مسکن او خراب گردد
اگر بيند که فرشتگان اورا طاعت مي کردند دليل که از اهل صلاح بود شادي و خرمي بيند و اگر از اهل شر و فساد بود او را رنج و غم رسد
.اگر بيند که فرشتگان به او سلام کردند و با ديده احترام به او نگاه کردند دليل که حق تعالي او را بر دشمنان ظفر دهد و عاقبت کارش محمود باشد
اگر بيند که فرشتگان با هم در مقامي فرود آمدند دليل که اهل آن ديار از غمها فرج يابند و دشمن را قهر کنند زيرا که فرشتگان به ياري پيغمبر آمدند در زمين

کرماني گويد:
ديدن فرشتگان بشارت بود او را از حق تعالي اگر بيند که فرشته او را وصيت کرد يا پند داد دليل که از دنيا شهيد رود و اگر فرشتگان مقرب را در جايگاهي بيند دليل که اهل اسلام را با کافران جنگ و محاربه بود و حق تعالي اهل اسلام را بر ايشان ظفر و نصرت دهد و اگر در آنجا رنج و سختي و قحطي باشد دليل بر آن است که حق تعالي آن سختي را از آن اهل برطرف کند
اگر بيند که خود فرشته شد و با آنها به آسمان رفت دليل که در دنيا زهد و ورع اختيار کند و دست از اين جهان بردارد و راه آخرت در پيش گيرد
اگر بيند که با آنها به آسمان رفت  و از آنجا به زمين آمد دليل که از دنيا بزودي مفارقت نمايد و نامش در جهان به نيکي بماند

جابر گويد :
اگر بيند که فرشته مقرب در او شادمان به چشم خرم نگاه کرد دليل که عدل و داد بيند و پس از بيماري تندرستي يابد و از ترس و بيم ايمن گردد و خير فراوان بيند و با دشمن دين جنگ کند
اگر خودش را بصورت فرشته بيند دليل که اگر غمناک بود فرج يابد واگر وام دار باشد وامش گذارده شود
اگر در بيم و خير مژده داد دليل کند که بزرگي وي را از شغلي باز دارد
اگر بيند که فرشته او را چيزي عطا داد دليل کند که وي را به قدر آن از بزرگي عطا يابد
اگر بيند که گروه فرشتگان به استقبال او آمدند دليل که دولت و اقبال دو جهاني يابد
اگر بيند که جمله فرشتگان به ديدن او آمدند دليل که عجل او نزديک بود
اگر او را به آسمان بردند همان باشد
اگر بيند که از آسمان فرود آمدند و در دست جراغ و تيغ دارند دليل که او را فرزندي آيد عالم ودانا
اگر بيند که فرشتگان او را جامه سفيد يا سبز دادند دليل که کسي از خويشان او بميرد يا وي را عجل فرا رسد
اگر بيند که فرشتگان وي را جامه سياه دادند دليل که کافر گردد
اگر بيند که جامه زرد دادند دليل که بيمار گردد و توبه کند
اگر بيند که دروي فرشتگان با شادي و خرمي نگاه مي کردند دليل بر اينکه عاقبت کارش به هلاکت بود
اگر بيند که فرشتگان روي از او برگردانيدند بايد که توبه کند و به سوي خدا باز گردد
اگر بيند که فرشتگان او را جامع قرآن يا خطي نوشته دادند دليل که او را با کسي حکم و داوري افتد و او بر حق بود و خصم را غلبه کند

دانيال نبي گويد :
ديدن فرشتگان در خواب
اگر به صورت پير بيند دليل بر اشتغال وقت کند
اگر به صورت حيوانات بيند دليل کند بر روزگار گذشته که اندر اوست
اگر بر صورت کودکان بيند دليل بر وقت آينده کند

آنلي بيتون مى‏گويد:
1ـ اگر در خواب فرشتگان و ملايك را ببينيد ، علامت آن است كه پس از پريشاني و سردرگمي به وضعيت جديدي دست خواهيد يافت و از سلامتي دوستان خود با خبر مي شويد و ثروت فاميلي ، ناشناخته به شما خواهد رسيد .
2ـ اگر فرشته اي در خواب به شما هشدار دهد ، تعبير آن اين است كه احتمالا ثروتي در آستانة نابودي است يا عشقي ، نزديك به برباد رفتن .

3ـ اين گونه خواب ها براي افراد پاك طينت ، نشانة بخشايش است و براي افراد نا پاك نشانة ندامت از اعمال وتوبه است

‫31 دیدگاه ها

  1. سلام،خواب دیدم که دهنم زخم شده که هر کار میکنم خوب نمیشه و یک شیطان برام زخم رو درست میکنه ولی بازم زبون میزنم درد میگیره اهالی محل میبرنم پیش چند دعا نویس بعد از دیدن چند دعا نویس چیزی نمیشه میبرنم پیش اخری که اونا پیگن عزرائیل عاشقش شده بعد از این حرف میبینم عزرائیل دست پامو گرفته ول نمیکنه من میخوام در برم نیمیزاره میاد بیرون شمشیر میزاره زیر گردنم و بعد از خواب میپرم چهره عزرائیل یک زن سیاه جسته کوچک عصبانی این خواب ساعت چهار صبح اتفاق افتاد

    1. ان شاد الله که خیره دوست عزیز.به نظر بنده یک نشانه ای هست برای توبه کرن.بالاخره تمام ما گناهانی داشتیم.در زندگیتون بشدت از گرفتن دعا توسط دعانویس بپرهیزین چون هردعایی موکلی داره همانطور که سوره های قران کریم فرشته ی نگهبان دارند.منتهی موکل های این دعاها شیاطین هستند.اگر دعا دارین تو خونه بعداز مشورت گرفتن از مرجع محترم تقلیدتون هرطور که ایشون فرمودن مفقودش کنین.راجب اون زن تنها چیزیکه من میتونم از باب کمک بهتون بگم اینکه دنیا در عالم باطن یک زن عجوزه هستش.ممکنه دنیا باشه.

      ان شادالله که عاقبت بخیر بشین.

    2. سلام .برادرم خواب دیده که مرده ودریک جایی هست که به کسی دسترسی نداره وسوال میکنه من برای چی اینجا هستم به اومیگویند هرزمان فرشته وحی اومد ازاون بپرس . موقعی که فرشته وحی اومد به صورت نورانی بود ومن قیافه اش روندیدم .ازاون سوال کردم من میخوام برم پیش خدابرای چی اینجا هستم .باخانواده ام خداحافظی نکردم وکارههای من ناتمام است سر کارمیرم .فرشته به اوگفت کارت چیست به من بگو .برادرم گفت حالاکه منو اینجا اوردین ببرین پیش پدرم (پدرم یک سال قبل فوت شده است )فرشته به اومی گوید هنوزتوبه اون مرتبه نرسیدی ونمی توانی اوراببینی . برادرم به فرشته گفته الان چه کسی کارمن راانجام میدهد .صفحه ای رابرای من بازکرد وگفت که برادرت کارت راانجام میدهد .گفت باخانواده ام خداحافظی نکردم .فرشته صفحای رابه اومثل تلویزیون نشان دادودیدم همه سرقبرمن هستن .وبعد گفتم چطورمردم فرشته بازهم صفحهای نشان دادوگفت دراثر اتش سوزی مردی وبرادرم میگفت جنازه ام دراثرسوختن کوچک شده بود .بعدبه فرشته گفت که میخوام برگردم به دنیا . بعدبه دنیابرگشتم وپیش خانواد هام سرمزاررفتم اول صدای من رانمیشنیدن وهرکس راصدامیزده نمی فهمیدن وبعد یک زن داداشم که سید بودراصدازدوصددای من راشنیدومتوجه من شد

  2. خواب دیدم که در رودخانه ای در حال شنا کردن بودیم که عزرایبل ناگهان دنبال مان کردوما عرار کردیم ولی بکی از ما عقب افتاد ازش خبری نشد

  3. خواب دیدم فرشته ها دور یک میز جمع شده اند همشون زن های زیبا و خوش خنده بودند ولی در عین خنده و شادیشون چند تا از کارهای بدی که کرده بودم رو با مهربونی و روی خوش بهم تذکر دادند. و بیشتر تاکیدشون این بود که از پدرم عذرخواهی کنم. ( روز قبلش با پدرم بحثم شده بود)

    1. سلام خوای دیدم جمعی از فرشتگان مقرب الهی در حضور پروردگار متعال به بنده سجده کردند و گفتند :همانا از بزرگان است از او به نیکی یاد کنید.
      یک صدا گفتند و بنده از عظمت و هیجان خشک شدم همونجا..

  4. سلام خواب دیدم با صاحب کارم تو دفتر کار نشستیم روی صندلی تقریبا روبه رو بودیم شخصی با کت وشلوار وارد شد اول به من سلام کرد ودست داد بعد به صاحب کارم بعدشم رفت صاحب کارم گفت شناخت یش گفتم نه گفت حضرت عجل بود از خواب پریدم
    ممنون میشم اگر راهنمایی کنید

  5. من دیشب خواب دیدم که یه مرد با یه ظاهر معمولی بود که من فکر میکردم عزراییله و دو تا از همکارای من بودن اونجا و انگار قرار بود که جون یکیشونو عزراییل بگیره.تو خواب داشت میگفت که جون دادن به چه صورته و من گفتم که خیلی میترسم.اومد سمت من و با خنده داشت به من نشون میداد که اینجوریه و ترس نداره.من اون لحظه فکر کردم که میخواد جون منو بگیره و اینجوری که انگار نمایشه داره اینکارو میکنه که من نترسم و هر لحظه منتظرم بودم روح از بدنم جدا بشه ولی نشد و فکر میکردم که الان من نباید بمیرم و از ترس از خواب پریدم.دقیقا موقع اذان صبح بیدار شدم.
    ممنون میشم بهم بگید تعبیر این خواب چیه.دو ماهه پیش هم یه خوابی مشابه این دیدم.

  6. سلام نامزدم در خواب دیده که از یک راه باریکی که کنارش علفزار بود عبور میکنه تا میرسه به یک مکان قدیمی که وقتی جلوتر میره میبینه یک قبرستونه قدیمیه بعد میبینه که یه قبری کنده شده و یه زن و مرد کنار قبر خالی رو صندلی نشستن بعد واسشون تعریف میکنه که تو بچگی عمل باز قلب انجام داده که واقعا هم انجام داده ، بعد بهشون میگه که من یکبار احساس کردم که روحم از بدنم جدا شده عزرائیل روحمو گرفته بود بعد اون زن و مرده میگن خب ما عزرائیلیم بعد نامزدم از همون مسیر برمیگرده ولی اون مسیری که باریک بوده تبدیل به یه راه بزرگ و پهن میشه به صورتی که راحت تر میتونه راه بره و داخل علفزار نیفته میخواستم نظرتونو راجب این موضوع بگید ممنون میشم

  7. خواب دیدیم یکی از فامیلامون که حدودا ده سال پیشه فوت شدن در بستر بیماری و در حال جان دادن است که عزرائیل بصورت ی مرد بلند قد با لباس سرتاپا سفید و موهای کوتاه اومد رو سر بیمار و با فاصله ی دستی از سرتا پا به پیکرش کشید و طرف مرد و منم با فاصله نگاهش میکردم و هیچ کس جز من اونو نمیدید و موقع رفتن به نگاهش به نگاهم حدود چند ثانیه گره خود بدون این که حرفی بزنه سپس رفت و روح ا اون فامیلمون با فاصله از جسدش با من روبوسی کرد و سپس رفت بدون اینکه افراد دیگه اونو ببینند خوابم اونقدر واضح بود که تمام جزء جزء ش یادمه از خواب پریدم ساعت پنج و چهل دقیقه بود

  8. سلام دیشب خواب دیدم از مسافرت برگشته ام و در بالکن منزل ناگهان متوجه جعبه پلاستیکی میشم که توش پرنده هامو حبس کردم (من پرنده ای ندارم و واقعا ان شب از مسافرت برگشته بودم) پرنده های من که قناری بودن بعضی از فرط گرسنگی بی حال و از کمبود اکسیژن اذیت شده بودن و بعضی در حال مرگ بودن … این غفلتم منو بدجور عصبی کرد سریع براشون آب و دون تهیه می کردم که متوجه شدم حتا یکی از پرنده هام از بدنش جوجه های تازه بدنیا اومده وصله و اونها هم درحال مرگ بودن این حالمو خرابتر کرد و مدام خودمو شماتت میکردم که چرا سهل انگاری من باعث آزار این حیوانات شده در همین آشفتگی ها بودم که ناگهان تو آسمان فرشته ای دیدم که بدون ذره ای محل دادن به من اون پرنده ها رو روح و جسمشونو گرفت و رفت
    انگار از دست من ناراحت بود که همچین سهل انگاری انجام دادم
    من از فرط ناراحتی زجه میزدم و گریه میکردم و پشیمان بودم چنان زجه میزدم بخاطر اون زبون بسته ها که از خواب بیدار شدم

  9. در خوابم دیدیم که یک فرد میانسال(صورتش واضح نبود) با لباس آبی و سفید دارد میگوید که چن روز بعد خواهی مرد

  10. سلام من خواب دیدم
    نمیدونم یا عزراعیل بود یایکی خودش را جای عزراعیل زده بود ماشین یک نفر را دزدیده بود میشه جواب بدید

  11. امروز صبح ساعت 10خواب عجیبی دیدم خونه بابا بودم یهو صدایی و آمد و قیامت شد صدا که اومد دویدم بیرون همه جارو ابر پوشونده بود ولی اطراف هم کاملا واضح و خوشرنگ بود انگار هیچ کس جز من تو خونه نبود انگار به هر جایی که می خواستم چشم بندازم که مطمئن بشم تا اتفاق افتاده یک نفر با ابر آنجا را پنهان می کرد.
      بعد یه مرتبه یه عالم روح حیوان های مختلف و خیلی عجیب به سمتم اومدن انگار همشون داشتند تو آسمون و ارتفاع پایین به سمت من پرواز می کردند چهره حیوونا خیلی مهربون بود حیوانات خیلی عجیب غریب فقط چند تاشو توی عکس ها و فیلم هایی که  توی خارج میزاره دیده بودم.
    بعد منو بردن توی یک اتاقی که چندتا دختر لباس عروس پوشیده بودند داشتن حاضر شون میکردن
    چند تا آدم قد کوتاه اونجا بودن که روشون کاملاً با پارچه پوشانده بودند اما ایستاده به سمت دیوار بودند به من گفتن اینا شهدا هستند انگار زنده بودند و متوجه من شدند.
    من یکی یکی رفتم و بهشون دست کشیدم انگار دست و شانه نداشتند آخری دستشو دراز کرد و از روی همون چادر به من دست داد انگار بدن و این کاملا سالم بود و بهم لبخند زد بعد دوباره وارد یک مجلس شدم انگار مجلس مذهبی بود یه چیزی مثل مولودی و یا شایدم سینه زنی دو تا خانوم بالای سکو داشتند مراسم اجرا می کردند یکیشون لباس کاملاً سفید تنش بود وانگارخوشحال نبودوچهره خسته ای داشت، یه چیزی مثل پیشانی بند نگینی دور سرش.
    اون یکی بود یه چادر تیره ویامشکی سرش بود انگار خیلی سرشون شلوغ بود وقتی من رسیدم تو مجلس فقط اون خانمی که چادر کاملاً یکدست سفید پوشیده بود خم شد  صورتشو آورد جلو صورتم وسریع بهم گفت من نتیجه فلان کارت هستم یادم نیست گفت چه کاری ولی گفت وقتی که مُردی من میام زیر تابوت تو میگیرم و اون دنیا باهاتم.

  12. سلام
    برادرم خواب دیده ی مرد معمولی رو تو راه برگشت از کار دیده و جلوشو گرفته و گفته من عزرائیل هستم تا دو هفته دیگه کارت تمومه و تو میمری تعبیرش چیه

  13. سلام خواب دیدم دو نفر لباس تمیز پوشیده ولی سر نداشتن میخواستن سمت من بیان و همون موقع متوجه شدم که غزرائیل هستش و گریه میکردم و به خنواده میگفتم من نمیخوام بمیرم تا اینکه یکیشون که هم کمی عصبانی بود و سر هم داشت نزدیک شد و گفت باید خودکشی کنی و به مرگ خودکشی بمیری اگه هم خودکشی نکردی خودم جونت رو میگیرم و من کماکان با گریه میگفتم من نمیخوم بمیرم
    تعبیرش چیه؟

  14. با سلام . خواب دیدم در کوهستان میرفتم که یکدفعه دو تا کودک حدود 7 ساله با ظاهری آراسته و زیبا به استقبال من آمدند و من فکر کردم جن هستند بعد آمدند پیش من سلام کردند و از آینده خوب من سخن میگفتند و بعد گفتم شما که هستید گفت ما فرشته های وحی هستیم .

  15. سلام من 8 رجب خواب دیدم ازدست عزرائییل فرارمی کنم ودست اوبه من رسید چه تعبییری داردباتشکر

  16. خاب دیدم بیدارشدم هواروز بود ولی تاریک میخاستم برم دستشویی بعد انگار میدونستم روز اخرمه داشتم فک میکردم فکرو خیاله به این فک میکردم برم مادرما ببینم بعد تا رسیدم تو دستشویی دیدم عزراییل اونجاس و داشت جونما میگرفت من اماما و پیامبرا قسمش میداد و نفسم هی کم میشد کخ یعو ازخاب پریدم

  17. با سلام من خواب دیدم چن تا زن ک لباس سفید دارن و بال با یک زن ک لباس سیاه داره و بال دور هم جمع شدند و من رفتم توی ی خونه و دختر بچه ای اومد و ب دوتا مردی ک انجا بودند گفت ک بروید بیرون و ی چیزهایی ک دقیق یادم نیست و یک شکلات ب انها داد انهه شکلات ها را باز کردند از یکی از انها شکلات داشت و دیگری پوست از روی کنجکاوی من هم با انها از خانه بیرون رفتم و نزدیک این فرشته شدم ک سه تا کاغذ تا شده جلوم گذاشت و گفت بردار ،من بهش گفتم ک همینطوری اومدم و اون گفت ک بر دار کاغذ رو ک خوندم راجب فارغ التحصیلی از رشته حقوق بود تو خواب خیلی خوشحال شدم و بهشون گفتم ک رتبم خیلی خراب مبشه مگه ممکنه و بعدش از خواب پا شدم ینی چی این خواب؟؟؟،من ی هبته پیش کنکور داشتم،

  18. سلام من یه دختر 15 ساله هستم خواب دیدم که یک فرشته زن با چادری سیاه و ظاهری بسیار مهربان با من صحبت می‌کرد و میگفت بسیار دلتنگ من هستش و از من می‌پرسید که تا به حال کجا بوده ام ظاهر آن فرشته شبیه یکی از اقوام بود البته آن فرشته قبلا در خواب جان یک پیرزن را گرفته بود و به من نمی‌گفت که چهکس است اما من می‌دانستم که او یک فرشته است اما بال هم نداشت

  19. سلام.من متاهلم. خواب دیدم با یک مداح سرشناس ازدواج کرده ام.او پسری داشت بنام عزرائیل.او را پیش من گذاشت و خودش رفت.من دستها و صورت پسر را که کمی کثیف بود برایش شستم.او کمی ناراحت بود.طلب موز کرد و برادرم برایش خرید.تعبیر خواب من چه می شود؟
    ممنون

  20. سلام من خواب بودم یهو بیدار سدم سرم اوردم بالا یه مرد بزرگ قوی هیکل دیدم که وقتی من بلند شدم داشت نگاهم می کرد کانل سفید پوشید بود با یه جفیه سفید که مثل مال بسیجه هاست صورتش پوشنده بود وقتی فریاد زدم به یه زن تبدیل شد که اونم
    منو نگاه می کرد وقتی مامانم اومد غیبش زد اما مطمعنم تو بیداری دیدمشون

    1. و انگار تو دست مرد یه چیزی بود راستش اولش فک کردم دزد اما وقتی به یه زن تبدیل شد فهمیدم نیست فقط غیبشون زد بدون اینکه در باز کنه غیب زد تو روخدا بیگد من چی دیدم

  21. سلام وقتتون به خیر
    من خواب دیدم که خودم و شوهر و پدر شوهرم دراز کشیده ایم و حضرت عزرائیل و جبرائیل بالای سر ما ایستاده بودند و نگاهمان می کردند من می دانستم که خواب می بینم و سعی می کردم که در همان خواب هم چشمانم را باز نکنم تا اینکه حضرت جبرائیل خم شد و بالای سر من و همسرم بود و آیه ای را خواند و مرا نگاه می کرد

  22. سلام خواب دیدم یه شخصی که سیاه نمیتونم قیافشو ببینم پتوی سیاهو از روب پاهام با خشم برمیداره سریع برمیدارن بعد از دوز میبینم دوتا چشم رنگشون ابی و سفید باهم قاطیه منو داره نگاه میکنم بعد یدفعه میره پشت دیوار قایم میشه بعد بهو باسرعت میاد جلوم رو به روم وایمیسه من دراز کشیده بود م اون داشت منو با چشمای ابی سفید نگا میکن قیافش مشخص نی یکم خشمگین بود اون چیزی که همیشه دستشه چاقوش که دسته داره دستش بود منو نگاه میکرد یچداشت نزدیک میشد من ناله میکردم ناله هامو خدمم شنیدم مامانم شنید بیدارم کرد تعبیرش چیه خوبه یا بد بگید تروخدا؟؟

  23. سلام وقت بخیر
    من خواب دیدم که جبرائیل ع مهتاب را پائین میکند بطرف من و جایی مهتاب در آسمان سیاه میشود. من میپرسم چرا اینطور میکنی؟ رویش را به من میکند و میگوید پسرم ستاره تو روشنائی رسید. بعد همین حکایت را در خواب به پدرم قصه میکردم که بیدار شدم.
    اگر لطف کنید تعبیر خواب ام را برایم بگوئید ممنون میشم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *